ناشر | |
---|---|
مترجم | |
مؤلف | |
نوع جلد | |
اندازه کتاب | |
موضوع | |
تعداد صفحات | ۲۸۰ صفحه |
شابک | 9786003840881 |


اگر حقیقت این باشد
170.000 تومان قیمت اصلی: 170.000 تومان بود.144.500 تومانقیمت فعلی: 144.500 تومان.
معرفی کتاب اگر حقیقت این باشد
کتاب اگر حقیقت این باشد داستانی از کالین هوور با ترجمه عباس زارعی است. این داستان درباره نویسنده تازهکاری است که مشکلات زیادی دارد اما ناگهان با یک پیشنهاد کاری، همه چیز تغییر میکند.یک تریلر عاشقانه و غیرقابل پیشبینی از ادبیات امروز آمریکا! این اثر که نخستین بار در سال 2018 به چاپ رسید، پس از انتشار بلافاصله یکی از 100 کتاب پرفروش سایت آمازون شد. وقایع این کتاب حول محور زندگی زن نویسندهای میگردد که از سر ناچاری مسئولیتی عجیب را بر عهده میگیرد.
درباره کتاب اگر حقیقت این باشد
لوئن اشلی نویسنده تازهکاری است که حالا به مشکلات مالی فراوانی برخورده است. او در آستانه ورشکستگی است و مطمئن است که تمام درها به رویش بسته شداند. اما ناگهان اتفاقی میافتد و روزنه امیدی به سوی او باز میشود. جرمی کرافورد که شوهر نویسنده معروف، وریتی کرافورد است، به او پیشنهاد کاری پردرآمد میدهد. جرمی از لوئن میخواهد تا مجموعه رمان ناتمام همسر ناتوانش را به پایان ببرد. اما …
کتاب اگر حقیقت این باشد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از طرفداران داستانهای عاشقانه هستید، خواندن کتاب اگر حقیقت این باشد را به شما پیشنهاد میکنیم.
درباره کالین هوور
کالین هوور در سال ۱۹۷۹ در تگزاس به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۱ اولین رمان خود،بسته، را منتشر کرد. وبلاگنویس معروف، ماریس بلک، به این رمان پنچ ستاره داد و این کتاب به سرعت از پرفروشهای نیویورک تایمز شد. هوور کتابهای زیادی نوشته است که بیشتر آنها مانند «عقبنشینی»، «ما تمامش میکنیم»، «این دختر» جوایز و دستاوردهای ارزشمندی داشتهاند.
بخشی از کتاب اگر حقیقت این باشد
پیش از آن که خون به سر و تنم بپاشد، صدای ترکیدن جمجمهاش را میشنوم.
از ترس فورآ یک قدم به سمت پیادهرو عقب میروم. یکی از پاهایم به جدول کنار خیابان میگیرد، برای حفظ تعادل میله تابلوی توقف ممنوع را میگیرم.
همین چند ثانیه پیش جلویم بود. وسطِ شلوغی منتظر بودیم چراغ عبور عابران پیاده سبز شود، اما مرد ناگهان قدم به خیابان گذاشت و با کامیون تصادف کرد. در آخرین لحظه، پریدم که بگیرمش، اما موفق نشدم. پیش از آن که سرش زیر چرخ کامیون برود، چشمهایم را بستم، اما صدای ترکیدن جمجمهاش را شنیدم: پاپ! درست مثل صدای باز کردن در بطری.
سرش به گوشی گرم بود، احتمالا قبلا بارها در همین حالت، بدون آن که سانحهای روی دهد، از این خیابان عبور کرده بود.
مردم شوکه شدهاند، اما کسی جیغ و فریاد نمیکند. مسافر کامیون سریع پایین میپرد و کنار بدن مرد زانو میزند. از صحنه تصادف کمی فاصله میگیرم، چند نفر برای کمک به آن سو میروند. نیازی نیست به مردی که زیر چرخ کامیون افتاده، نگاه کنم تا بفهمم از این تصادف جان سالم به در برده یا نه. کافی است نگاهی به پیراهنم بیندازم که قبلا سفید بود و حالا غرقِ خون است… و این یعنی بهتر است به جای آمبولانس، نعشکش خبر کنند.
میچرخم بلکه راهی پیدا کنم، میخواهم از آن شلوغی دور شوم تا بتوانم نفس بکشم، اما چراغ عبور عابران پیاده سبز میشود و سیل جمعیت به راه میافتد. دیگر غیرممکن است بتوانم در رود خروشان مَنهَتن، بر خلاف جریان آب شنا کنم. بعضیها بیآنکه سرشان را از روی گوشیهایشان بلند کنند، از کنار صحنه تصادف میگذرند. از حرکت باز میایستم و صبر میکنم خلوتتر شود. نگاهی به صحنه تصادف میاندازم، سعی میکنم چشمم به جنازه نخورد. راننده کامیون کنار ماشینش ایستاده و با چشمهای از حدقه درآمده با تلفن همراهش صحبت میکند. چند نفر هم با کنجکاوی بیمارگونهشان از این صحنه هولناک فیلم میگیرند.
پرفروش های رمان را می تونید به راحتی و سریع ترین شکل ممکن از سایت کتاب فروشی چشمه خریداری کنید.
موجود در انبار
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.